سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسی مؤمن که در جستجوی دانش از خانه اش بیرون شد و جز آمرزیده بازنگشت [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 86 اردیبهشت 11 , ساعت 12:33 صبح

 

 چهل حدیث

اخلاقى از پیامبر گرامى اسلام
1- فضیلت دانش طلبى
« مَنْ سَلَکَ طَریقًا یَطْلُبُ فیهِ عِلْمًا سَلَکَ اللّهُ بِهِ طَریقًا إِلَى الْجَنَّةِ... وَ فَضْلُ الْعالِمِ عَلَى الْعابِدِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلى سائِرِ النُّجُوم لَیْلَةَالْبَدْرِ.»:
هر که راهى رود که در آن دانشى جوید، خداوند او را به راهى که به سوى بهشت است ببرد، و برترى عالِم بر عابد، مانند برترى ماه در شب چهارده، بر دیگر ستارگان است.
2- دین یابى ایرانیان
« لَوْ کانَ الدِّینُ عِنْدَ الثُّرَیّا لَذَهَبَ بِهِ رَجُلٌ مِنْ فارْسَ ـ أَوْ قَالَ ـ مِنْ أَبْناءِ فارْسَ حَتّى یَتَناوَلَهُ.»:
اگر دین به ستاره ثریّا رسد، هر آینه مردى از سرزمین پارس ـ یا این که فرموده از فرزندان فارس ـ به آن دست خواهند یازید.
3- ایمان خواهى ایرانیان
« إِذا نَزَلَتْ عَلَیْهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) سُورَةُ الْجُمُعَةِ، فَلَمّا قَرَأَ: وَ آخَرینَ مِنْهُمْ لَمّا یَلْحَقُوا بِهِمْ. قَالَ رَجُلٌ مَنْ هؤُلاءِ یا رَسُولَ اللّهِ؟ فَلَمْ یُراجِعْهُ النّبِىُّ(صلى الله علیه وآله وسلم)، حَتّى سَأَلَهُ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلاثًا. قالَ وَفینا سَلْمانُ الفارْسىُّ قالَ فَوَضَعَ النَّبِىُّ یَدَهُ عَلى سَلْمانَ ثُمَّ قالَ: لَوْ کَانَ الاِْیمانُ عِنْدَ الثُّرَیّا لَنالَهُ رِجالٌ مِنْ هؤُلاءِ.»:
وقتى که سوره جمعه بر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نازل گردید و آن حضرت آیه وَ آخَرینَ مِنْهُمْ لَمّا یَلْحَقُوا بِهِمْ را خواند.
مردى گفت:اى پیامبر خدا! مراد این آیه چه کسانى است؟ رسول خدا به او چیزى نگفت تا این که آن شخص یک بار، دوبار، یا سه بار سؤال کرد.
راوى مىگوید: سلمان فارسى در میان ما بود که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)دستش را روى دوش او نهاد، سپس فرمود: اگر ایمان به ستاره ثریّا برسد، هر آینه مردانى از سرزمین این مرد به آن دست خواهند یافت.
4- مشمولان شفاعت
« أَرْبَعَةٌ أَنَا الشَّفیعُ لَهُمْ یَوْمَ القِیمَةِ:1ـ مُعینُ أَهْلِ بَیْتى.
2ـ وَ الْقاضى لَهُمْ حَوائِجَهُمْ عِنْدَ مَا اضْطُرُّوا إِلَیْهِ.
3ـ وَ الُْمحِبُّ لَهُمْ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ.
4ـ وَ الدّافِعُ عَنْهُمْ بِیَدِهِ.»:
چهار دسته اند که من، روز قیامت، شفیع آنها هستم:1ـ یارى دهنده اهل بیتم،2ـ برآورنده حاجات اهل بیتم به هنگام اضطرار و ناچارى،3ـ دوستدار اهل بیتم به قلب و زبان،4ـ و دفاع کننده از اهل بیتم با دست و عمل.
5- ملاک پذیرش اعمال
« لا یُقْبَلُ قَوْلٌ إِلاّ بِعَمَل وَ لا یُقْبَلُ قَوْلٌ وَ لا عَمَلٌ إِلاّ بِنِیَّة وَ لا یُقْبَلُ قَوْلٌ وَ لا عَمَلٌ وَ لا نِیَّةٌ إِلاّ بِإِصابَةِ السُّنَّةِ.»:
نزد خداوند سخنى پذیرفته نمىشود، مگر آن که همراه با عمل باشد، و سخن و عملى پذیرفته نمىشود، مگر آن که همراه با نیّت خالص باشد، و سخن و عمل و نیّتى پذیرفته نمىشود، مگر آن که مطابق سنّت باشد.
6- صفات بهشتى
« أَلا أُخْبِرُکُمْ بِمَنْ تَحْرُمُ عَلَیْهِ النّارُ غَدًا؟ قیلَ بَلى یا رَسُولَ اللّهِ.
فَقالَ: أَلْهَیِّنُ الْقَریبُ اللَّیِّنُ السَّهْلُ.»:
آیا کسى را که فرداى قیامت، آتش بر او حرام است به شما معرّفى نکنم؟ گفتند: آرى، اى پیامبر خدا.
فرمود: کسى که متین، خونگرم، نرمخو و آسانگیر باشد.
7- نشانه هاى ستمکار
« عَلامَةُ الظّالِم أَرْبَعَةٌ: یَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِیَةِ، وَ یَمْلِکُ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ، وَ یُبْغِضُ الْحَقَّ وَ یُظْهِرُ الظُّلْمَ.»:
نشانه ظالم چهار چیز است :1ـ با نافرمانى به مافوقش ستم مىکند،2ـ به زیردستش با غلبه فرمانروایى مىکند،3ـ حقّ را دشمن مىدارد،4ـ و ستم را آشکار مىکند.
8- شعبه هاى علوم دین
« إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلاثَةٌ: آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَریضَةٌ عادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قائِمَةٌ وَ ما خَلاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ.»:
همانا علم دین سه چیز است، و غیر از اینها فضل است:1ـ آیه محکمه (که منظور از آن علم اصول عقائد است)،2ـ فریضه عادله (که منظور از آن علم اخلاق است)،3ـ و سنّت قائمه (که منظور از آن علم احکام شریعت است).
9- فتواى نااهل
« مَنْ أَفْتى النّاسَ بِغَیْرِ عِلْم... فَقَدْ هَلَکَ وَ أَهْلَکَ.»:
کسى که بدون صلاحیّت علمى براى مردم فتوا دهد، خود را هلاک ساخته و دیگران را نیز به هلاکت انداخته است.
10- روزه واقعى
« أَلصّائِمُ فى عِبادَة وَ إِنْ کانَ فى فِراشِهِ ما لَمْ یَغْتَبْ مُسْلِمًا.»:
روزه دار ـ مادامى که غیبت مسلمانى را نکرده باشد ـ همواره در عبادت است، اگر چه در رختخواب خود باشد.
11- فضیلت رمضان
« شَهْرُ رَمضانَ شَهْرُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ شَهْرٌ یُضاعَفُ فیهِ الْحَسَناتُ وَ یَمْحُو فیهِ السَّیِّئاتُ وَ هُوَ شَهْرُ الْبَرَکَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الاِْنابَةِ وَ هُوَ شَهْرُ التَّوبَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ.
أَلا فَاجْتَنِبُوا فیهِ کُلَّ حَرام وَ أَکْثِرُوا فیهِ مِنْ تِلاوَةِ الْقُرآنِ....»:
ماه رمضان، ماه خداوند عزیز و جلیل است، و آن ماهى است که در آن نیکیها دوچندان و بدیها محو مىشود، ماه برکت و ماه بازگشت به خدا و توبه از گناه و ماه آمرزش و ماه آزادى از آتش دوزخ و کامیابى به بهشت است. آگاه باشید! در آن ماه از هر حرامى بپرهیزید و قرآن را زیاد بخوانید.
12- نشانه هاى شکیبا
« عَلامَةُ الصّابِرِ فى ثَلاث:أَوَّلُها أَنْ لا یَکْسَلَ،و الثّانِیَةُ أَنْ لا یَضْجَرَ،وَ الثّالِثَةُ أَنْ لا یَشْکُوَ مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ. لاَِنـَّهُ إِذا کَسِلَ فَقَدْ ضَیَّعَ الْحَقَّ،وَ إِذا ضَجِرَ لَمْ یُؤَدِّ الشُّکْرَ،وَ إِذا شَکى مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَدْ عَصاهُ.»:
علامت صابر در سه چیز است:اوّل: آن که کسل نشود،دوّم: آن که آزرده خاطر نگردد،سوّم: آن که از خداوند عزّوجلّ شکوه نکند،زیرا وقتى که کسل شود، حقّ را ضایع مىکند،و چون آزرده خاطر گردد شکر را به جا نمىآورد،و چون از پروردگارش شکایت کند در واقع او را نافرمانى نموده است.
13- بدترین جهنّمى
« إِنَّ أَهْلَ النّارِ لَیَتَأَذُّونَ مِنْ ریحِ الْعالِمِ التّارِکِ لِعِلْمِهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النّارِ نِدامَةً وَ حَسْرَةً رَجُلٌ دَعا عَبْدًا إِلَى اللّهِ فَاسْتَجابَ لَهُ وَ قَبِلَ مِنْهُ فَأَطاعَ اللّهَ فَأَدْخَلَهُ اللّهُ الْجَنَّةَ وَ أَدْخَلَ الدّاعِىَ النّارَ بِتَرْکِهِ عِلْمَهُ.»:
همانا اهل جهنّم از بوى گند عالمى که به علمش عمل نکرده رنج مىبرند، و از اهل دوزخ پشیمانى و حسرت آن کس سختتر است که در دنیا بنده اى را به سوى خدا خوانده و او پذیرفته و خدا را اطاعت کرده و خداوند او را به بهشت درآورده، ولى خودِ دعوت کننده را به سبب عمل نکردن به علمش به دوزخ انداخته است.
14- عالمان دنیا طلب
« أَوْحَى اللّهُ إِلى داوُدَ(علیه السلام) لا تَجْعَلْ بَیْنى وَ بَیْنَکَ عالِمًا مَفْتُونًا بِالدُّنْیا فَیَصُدَّکَ عَنْ طَریقِ مَحَبَّتى فَإِنَّ أُولئِکَ قُطّاعُ طَریقِ عِبادِى الْمُریدینَ، إِنَّ أَدْنى ما أَنـَا صانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنـْزَعَ حَلاوَةَ مُناجاتى عَنْ قُلوبِهِمْ.»:
خداوند به داود(علیه السلام) وحى فرمود که: میان من و خودت، عالِم فریفته دنیا را واسطه قرار مده که تو را از راه دوستىام بگرداند، زیرا که آنان، راهزنانِ بندگانِ جویاى مناند، همانا کمتر کارى که با ایشان کنم این است که شیرینى مناجاتم را از دلشان برکنم.
15- نتیجه یقین
« لَوْ کُنْتُم تُوقِنُونَ بِخَیْرِ الاْخِرَةِ وَ شَرِّها کَما تُوقِنُونَ بِالدُّنیا لاَثَرْتُمْ طَلَبَ الآخِرَةِ.»:
اگر شما مردم یقین به خیر و شرّ آخرت مىداشتید، همان طور که یقین به دنیا دارید، البته در آن صورت، آخرت را انتخاب مىکردید.
16- نخستین پرسش هاى قیامت
« لا تَزُولُ قَدَمَا الْعَبْدِ یَوْمَ القِیمَةِ حَتّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَع: عَنْ عُمْرِهِ فیما أَفـْناهُ، وَ عَنْ شَبابِهِ فیما أَبـْلاهُ، وَ عَنْ عِلْمِهِ کَیْفَ عَمِلَ بِهِ، وَ عَنْ مالِهِ مِنْ أَیـْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فیما أَنـْفَقَهُ، وَ عَنْ حُبِّنا أَهـْلَ الْبَیْتِ.»:
هیچ بنده اى در روز قیامت قدم از قدم برنمىدارد، تا از این چهار چیز از او پرسیده شود:1ـ از عمرش که در چه راهى آن را فانى نموده،2ـ و از جوانىاش که در چه کارى فرسوده اش ساخته،3ـ و از مالش که از کجا به دست آورده و در چه راهى صرف نموده،4ـ و از دوستىِ ما اهل بیت.
17- محکم کارى
« وَ لکِنَّ اللّهَ یُحِبُّ عَبْدًا إِذا عَمِلَ عَمَلاً أَحـْکَمَهُ.»:
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) وقتى که با دقّت قبر سعد بن معاذ را پوشاند فرمود: مىدانم که قبر سرانجام فرو مىریزد و نظم آن بهم مىخورد، ولى خداوند بندهاى را دوست مىدارد که چون به کارى پردازد، آن را محکم و استوار انجام دهد.
18- مرگ، بیدارى بزرگ
« أَلنّاسُ نِیامٌ إِذا ماتُوا انْتَبَهُوا.»:
مردم در خواباند وقتى که بمیرند، بیدار مىشوند.
19- ثواب اعمال کارساز
« سَبْعَةُ أَسـْباب یُکْسَبُ لِلْعَبْدِ ثَوابُها بَعْدَ وَفاتِهِ:رَجُلٌ غَرَسَ نَخْـلاً أَوْ حَـفَـرَ بِئْـرًا أَوْ أَجْرى نَهْـرًاأَوْ بَنـى مَسْجِـدًا أَوْ کَتَبَ مُصْحَفًا أَوْ وَرَّثَ عِلْمًاأَوْ خَلَّفَ وَلَـدًا صالِحـًا یَسْتَغْفِرُ لَـهُ بَعْـدَ وَفاتِـهِ.»:
هفت چیز است که اگر کسى یکى از آنها را انجام داده باشد، پس از مرگش پاداش آن هفت چیز به او مىرسد:1ـ کسى که نخلى را نشانده باشد (درخت مثمرى را غرس کرده باشد)،2ـ یا چاهى را کنده باشد،3ـ یا نهرى را جارى ساخته باشد،4ـ یا مسجدى را بنا نموده باشد،5ـ یا قرآنى را نوشته باشد،6ـ یا علمى را از خود برجاى نهاده باشد،7ـ یا فرزند صالحى را باقى گذاشته باشد که براى او استغفار نماید.
20- سعادتمندان
« طُوبى لِمَنْ مَنَعَهُ عَیـْبـُهُ عَنْ عُیـُوبِ الْمُـؤْمِنینَ مِنْ إِخْوانِهِ طُوبى لِمَنْ أَنـْفَقَ الْقَصْدَ وَ بَذَلَ الفَضْلَ وَ أَمْسَکَ قَولَهُ عَنِ الفُضُولِ وَ قَبیحِ الْفِعْلِ.»:
خوشا به حال کسى که عیبش او را از عیوب برادران مؤمنش باز دارد، خوشا به حال کسى که در خرج کردن میانه روى کند و زیاده از خرج را ببخشد و از سخنانِ زائد و زشت خوددارى ورزد.
21- دوستى آل محمّد
« مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد ماتَ شَهیـدًا.
أَلا وَ مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد ماتَ مَغْفُورًا لَهُ.
أَلا وَ مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد ماتَ تائِبـًا.
أَلا وَمَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد ماتَ مُؤْمِنًا مُسْتَکْمِلَ الإِیمانِ.
أَلا وَ مَنْ ماتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّد جاءَ یَوْمَ الْقِیمَةِ مَکْتُوبٌ بَیْنَ عَیْنَیْهِ مَأْیُوسٌ مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ.
أَلا وَ مَنْ ماتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّد لَمْ یَشُمَّ رائِحَةَ الْجَنَّةِ.»:
کسى که با دوستى آل محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) بمیرد، شهید مرده است.
آگاه باشید کسى که با دوستى آل محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) بمیرد، آمرزیده مرده است.
آگاه باشید کسى که با دوستى آل محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) بمیرد، توبه کار مرده است.
آگاه باشید کسى که با دوستى آل محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) بمیرد، باایمان کامل مرده است.
آگاه باشید کسى که با دشمنى آل محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) بمیرد، در حالى به صحراى قیامت مىآید که بر پیشانىاش نوشته شده: ناامید از رحمت خدا.
آگاه باشید کسى که با دشمنى آل محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) بمیرد، بوى بهشت به وى نمىرسد.
22- سزاى زن و مرد همسر آزار
«أَیُّمَا امْرَأَة أَذَتْ زَوْجَها بِلِسانِها لَمْ یَقْبَلِ اللّهُ مِنْها صَرْفًا وَ لا عَدْلاً وَ لا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِها حَتّى تُرْضِیَهُ وَ إِنْ صامَتْ نَهارَها وَ قامَتْ لَیْلَها وَ کانَتْ أَوَّلَ مَنْ یَرِدُ النّارَ وَ کَذلِکَ الرَّجُلُ إِذا کانَ لَها ظالِمًا.»:
هر زنى که شوهر خود را با زبان بیازارد، خداوند هیچ جبران و عوض و نیکى از کارش را نمىپذیرد تا او را راضى کند، اگرچه روزش را روزه بگیرد و شبش را به عبادت بگذراند، و چنین زنى اوّل کسى است که داخل جهنّم خواهد شد، و همچنین است اگر مرد به زنش ستم روا دارد.
23- سزاى زن ناسازگار با شوهر
«أَیُّمَا امْرَأَة لَمْ تَرْفُقْ بِزَوْجِها وَ حَمَلَتْهُ عَلى ما لا یَقْدِرُ عَلَیْهِ وَ ما لا یُطیقُ لَمْ تُقْبَلْ مِنْها حَسَنَةٌ وَ تَلْقَى اللّهَ وَ هُوَ عَلَیْها غَضْبانُ.»:
هر زنى که با شوهر خود مدارا ننماید و او را به کارى وادار سازد که قدرت و طاقت آن را ندارد، از او کار نیکى قبول نمىشود و در روز قیامت، خدا را در حالتى ملاقات خواهد کرد که بر وى خشمگین باشد.
24- نخستین رسیدگى در قیامت
«أَوَّلُ ما یُقْضى یَوْمَ القِیمَةِ الدِّماءُ.»:
اوّلین کارى که در روز قیامت به آن رسیدگى مىشود، خون هاى به ناحقّ ریخته شده است.
25- بى رحمى و ترحّم
«إِطَّلَعْتُ لَیْلَةَ أَسْرى عَلَى النّارِ فَرَأَیْتُ امْرَأَةً تُعَذَّبُ فَسَأَلْتُ عَنْها فَقیلَ إِنَّها رَبَطَتْ هِرَّةً وَ لَمْ تُطْعِمْها وَ لَمْ تَسْقِها وَ لَمْ تَدَعْها تَأْکُلُ مِنْ خَشاشِ الاَْرْضِ حَتّى ماتَتْ فعَذَّبَها بِذلِکَ وَ اطَّلَعْتُ عَلَى الْجَنَّةِ فَرَأَیْتُ امْرَأَةً مُومِسَةً یَعنى زانِیَةً فَسَأَلْتُ عَنْها فَقیلَ إِنَّها مَرَّتْ بِکَلْب یَلْهَثُ مِنَ الْعَطَشِ فَأَرْسَلَتْ إِزارَها فى بِئْر فَعَصَرَتْهُ فى حَلْقِهِ حَتّى رَوِىَ فَغَفَرَ اللّهُ لَها.»:
در شب معراج از دوزخ آگاهى یافتم، زنى را دیدم که در عذاب است. از گناهش سؤال کردم. پاسخ داده شد که او گربه اى را محکم بست، در حالى که نه به آن حیوان خوراکى داد و نه آبى نوشاند و آزادش هم نکرد تا خود در روى زمین چیزى را بیابد و بخورد و با این حال ماند تا مُرد.
خداوند این زن را به خاطر آن گناه، عذاب کرده است. و از بهشت آگاهى یافتم، زن آلوده دامنى را دیدم و از وضعش سؤال کردم. پاسخ داده شد این زن به سگى گذر کرد، در حالى که از عطش، زبانش را از دهان بیرون آورده بود، او پارچه پیرهنش را در چاهى فرو برد، پس آن پارچه را در دهان سگ چلاند تا آن حیوان سیراب شد، خداوند گناه آن زن را به خاطر این کار بخشید.
26- عدم پذیرش اعمال ناخالص
«إِذا کانَ یَوْمُ الْقِیمَةِ نادى مُناد یَسْمَعُ أَهْلُ الْجَمْعِ أَیْنَ الَّذینَ کانُوا یَعْبُدُونَ النّاسَ قُومُوا خُذُوا أُجُورَکَمْ مِمَّنْ عَمِلْتُمْ لَهُ فَإِنّى لا أَقـْبـَلُ عَمَلاً خالَطَهُ شَىْءٌ مِنَ الدُّنْیا وَ أَهْلِها »:

چون روز قیامت فرا رسد، ندا دهنده اى ندا دهد که همه مردم مىشنوند، گوید: کجایند آنان که مردم را مىپرستیدند؟ برخیزید و پاداشتان را از کسى که براى او کار کردید بگیرید! چون من عملى را که چیزى از دنیا و اهل دنیا با آن مخلوط شده باشد، قبول نمىکنم.
27- دنیا طلبى، عنصرِ حبط اعمال
«لَیَجیئَنَّ أَقوامٌ یَوْمَ الْقِیمَةِ وَ أَعْمالُهُمْ کَجِبالِ تِهامَة فَیُؤْمَرُ بِهِمْ إِلَـىالنّارِ قالُوا یا رَسـُولَ اللّهِ مُصَلّینَ؟ قالَ نَعَمْ یُصَلُّونَ وَ یَصُومُونَ وَیَأْخُذُونَ هِنْـأً مِنَ اللَّیْلِ فَـإِذا عَرَضَ لَهُمْ شَىْءٌ مِنَ الـدُّنْیا وَثَبُوا عَلَیْهِ.»:
در روز قیامت گروهى را براى محاسبه مىآورند که اعمال نیک آنان مانند کوه هاى تهامه بر روى هم انباشته است! امّا فرمان مىرسد که به آتش برده شوند! صحابه گفتند: یا رسول اللّه! آیا اینان نماز مىخواندند؟ فرمود: بلى نماز مىخواندند و روزه مىگرفتند و قسمتى از شب را در عبادت به سر مىبردند! امّا همین که چیزى از دنیا به آنها عرضه مىشد، پرش و جهش مىکردند تا خود را به آن برسانند!
28- با هر کهاى با اوستى
«أَلـْمَرْءُ مَـعَ مَـنْ أَحَـبَّ.»:
آدمى (در قیامت) با کسى است که او را دوست دارد.
29- دوستى اهل بیت
«مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَحْیى حَیاتی وَ یَمُوتَ مَماتی وَ یَسْکُنَ جَنَّةَ عَدْن غَرَسَها رَبّی فَلْیُوالِ عَلِیًّا مِنْ بَعْدی وَلْیُوالِ وَلِیَّهُ وَلْیَقْتَدِ بِالاَْئِمَّةِ مِنْبَعْدی فَإِنَّهُمْ عِتْرَتی وَ خُلِقُوا مِنْ طینَتی رُزِقُوا فَهْمًا وَ عِلْمًا وَوَیْلٌ لِلْمُکَذِّبینَ بِفَضْلِهِمْ مِنْ أُمـَّتی الـْقاطِعینَ فیهمْ صِلَتی لا أَنـَا لَهُمُ اللّهُ شَفاعَتی.»:
هر کس دوست داشته باشد که چون من زندگى کند و چون من بمیرد و در باغ بهشتى که پروردگارم پرورده جاى بگیرد، باید بعد از من على را و دوست او را دوست بدارد و به پیشوایان بعد از من اقتدا کند که آنان عترت من هستند و از طینتم آفریده شدهاند و از درک و دانش برخوردار گردیده اند، و واى بر آن گروه از امّت من که برترى آنان را انکار کنند و پیوندشان را با من قطع نمایند که خداوند شفاعت مرا شامل حال آنان نخواهد کرد.
30- ولایت على(علیه السلام) شرط قبولى اعمال
«فَوَ الَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیًّا لَوْ جاءَ أَحـَدُکُمْ یَوْمَ الْقِیمَةِ بِأَعْمال کَأَمـْثالِ الْجِبالِ وَ لَمْ یَجىءَ بِوِلایَةِ عَلِىِّ بْنِ أَبیطالب لاََکَبَّهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فِی النّارِ.»:
سوگند به خدایى که مرا به حقّ برانگیخته، اگر یکى از شما در روز قیامت با اعمالى همانند کوه ها بیاید، امّا فاقد ولایت و قبول حاکمیّت على بن ابیطالب باشد، خداوند او را به رو در آتش افکند.
31- پاداش مریض
«إِذا مَرِضَ الْمُسْلِمُ کَتَبَ اللّهُ لَهُ کَأَحْسَنِ ما کانَ یَعْمَلُ فى صِحَّتِهِ وَ تَساقَطَتْ ذُنُوبُهُ کَما یَتَساقَطُ وَرَقُ الشَّجَرِ.»:
وقتى که مسلمان، بیمار شود، خداوند همانند بهترین حسناتى که در حال سلامت انجام مىداده در نامه عملش مىنویسد و گناهانش همچون برگ درخت فرو مىریزد.
32- مسئولیت مسلمانى
«مَنْ أَصْبَحَ لایَهْتَمُّ بِأمُوُرِالْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادی یالَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم.»:
هر که صبح کند و به امور مسلمین همّت نگمارد، از آنها نیست; و هر کس بشنود که شخصى فریاد مىزند: «اى مسلمان ها به فریادم برسید» ولى جوابش نگوید، مسلمان نیست.
33- پیوستگى ایرانیان با اهل بیت
«قالَتِ الرُّسُلُ مِنَ الْفُرْسِ لِرَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) إِلى مَنْ نَحْنُ یا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ أَنـْتُمْ مِنّا وَ إِلَیْنا أَهْلَ الْبَیـْتِ.»:
فرستادگان باذان، پادشاه یمن، تحت الحمایه ایران که اصالتاً ایرانى بودند به حضور پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) آمدند و گفتند: اى رسول خدا: سرانجامِ ما فارسیان به نزد چه کسى خواهد بود؟حضرت فرمود: شما فارسیان از ما هستید و سرانجامتان به سوى ما و خاندان ما خواهد بود!
قال ابن هشام: فَبَلَغَنى عَنِ الزُّهْرِىِّ إِنّه قالَ: فَمِنْ ثَمَّ قالَ رَسُولُ اللّهِ: سَلْمانُ مِنّا أَهـْلَ الْبَیْتِ.
ابن هشام از قول زهرى گوید: و از همین جا بود که پیامبر فرمود: سلمان از اهل بیت ماست.
34- خیانت بزرگ (تقدّم مفضول)
«مَنْ تَقَدَّمَ عَلَى الْمُسْلِمینَ وَ هُوَ یَرى أَنَّ فیهِمْ مَنْ هُوَ أَفـْضَلُ مِنْهُ فَقَدْ خانَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْمُسْلِمینَ.»:
کسى که بر مسلمانان پیشى گیرد، در حالى که مىداند در میان آنها کسى افضل و بهتر از او وجود دارد، چنین کسى به خدا و رسولش و همه مسلمانان خیانت کرده است.
35- ارزش هدایت
«لأََنْ یَهْدِىَ اللّهُ بِکَ رَجُلاً واحِدًا خَیْرٌ لَکَ مِمّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ.»:
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) خطاب به حضرت على(علیه السلام) فرمود:در صورتى که خداوند یک نفر را به دست تو هدایت کند، براى تو از حکومت کردن بر آنچه آفتاب بر آن مىتابد بهتر است.
36- مردمان آخرالزّمان
«یَـأْتى عَلَىالنّاسِ زَمانٌ تَخْبُثُ فیهِ سَرائِرُهُمْ وَ تَحْسُنُ فیهِ عَلانِیَتُهُمْ طَمَعًا فِى الدُّنْیا، لا یُریدُونَ بِهِ ما عِنْدَ رَبِّهِمْ، یَکُونُ دینُهُمْ رِیاءً لا یُخالِطُهُمْ خَوْفٌ، یَعُمُّهُمُ اللّهُ بِعِقاب فَیَدْعُونَهُ دُعاءَ الْغَریقِ فَلا یَسْتَجیبُ لَهُمْ!»:
زمانى بر مردم فرا مىرسد که براى طمعِ در دنیا، باطنشان پلید و ظاهرشان زیبا باشد، علاقهاى به آنچه نزد پروردگارشان است نشان ندهند، دین آنها ریا شود و خوفى ]از خدا[ در دلشان آمیخته نشود، خداوند همه آنان را به عذاب سختى گرفتار کند، پس مانند دعاى شخص غریق دعا کنند، ولى دعایشان را اجابت نکند!
37- راستگوترین صحابه
«ما أَظَلَّتِ الْخَضْراءُ وَ لا أَقَلَّتِ الْغَبْراءُ مِنْ ذى لَهْجَة أَصـْدَقُ مِنْ أَبـىذَرٍّ.»:
آسمان سایه نینداخته و زمین دربرنگرفته، صاحب سخنى راستگوتر از ابوذر را.
38- پرسش از عالمان و همنشینى با فقیران
«سائِلُوا الْعُلَماءَ وَ خاطِبُوا الْحُکَماءَ وَ جالِسُوا الْفُقَراءَ.»:
از دانشمندان بپرسید و با فرزانگان سخن بگویید و با فقیران بنشینید.
39- دستبوسى نه!
«هذا تَفْعَلُهُ الأَعاجِمُ بِمُلُوکِها وَ لَسْتُ بِمَلِک إِنَّما أَنـَا رَجُلٌ مِنْکُمْ.»:
مردى خواست تا بر دست رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) بوسه زند، پیامبر دست خود را کشید و فرمود: این کارى است که عَجَم ها با پادشاهان خود مىکنند و من شاه نیستم، من مردى از خودتان هستم.
40- مهربانى با همنوعان
«ما آمَنَ بى مَنْ باتَ شَبْعانَ وَ جارُهُ جائِعٌ، وَ ما مِنْ أَهـْلِ قَرْیَة یَبیتُ وَ فیهِمْ جائِعٌ لا یَنْظُرُ اللّهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیمَةِ.»:
به من ایمان نیاورده کسى که سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد، و اهل یک آبادى که شب را بگذرانند و در میان ایشان گرسنه اى باشد، خداوند در روز قیامت به آنها نظر رحمت نیفکند.